دلبر و یار من تویی رونق کار من تویی باغ و بهار من تویی بهر تو بود بود من خواب شبم ربودهای مونس من تو بودهای درد توام نمودهای غیر تو نیست سود من جان من و جهان من زهره آسمان من آتش تو نشان من در دل همچو عود من جسم نبود و جان بدم با تو بر آسمان بدم هیچ نبود در بین گفت من و شنود من *** اشعار عاشقانه مولانا جلال الدین محمد بلخی شباهت انسان به آب...
برچسب : نویسنده : 6mahmoud44e بازدید : 50 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 5:18
شباهت انسان به آب...جان من و جهان من، روی سپید تو شدهست عاقبتم چنین شود، مرگ من و بقای تو
از تو برآید از دلم، هر نفس و تنفسم من نروم ز کوی تو، تا که شوم فنای تو
""" مولانا """
برچسب : نویسنده : 6mahmoud44e بازدید : 48 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 5:18
شباهت انسان به آب...شنیدم مصرعی شیوا، که شیرین بود مضمونش
منم مجنون آن لیلا که صد لیلاست مجنونشز عشق آغاز کن، تا نقش گردون را بگردانی
که تنها عشق سازد نقش گردون را دگرگونشبه مهر آویز و جان را روشنایی ده که این آیین
همه شادی است فرمانش، همه یاری است قانونشغم عشق تو را نازم، چنان در سینه رخت افکند
که غمهای دگر را کرد از این خانه بیرونشفریدون مشیری
برچسب : نویسنده : 6mahmoud44e بازدید : 50 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 5:18